Every thing [U] nEed {هر چيزي كه تو بخواي} |
||
جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:43 :: نويسنده : جعفر خالقي
اطلاعیه اطلاعیه بسمه تعالی لطفا قبل از هر چیزی متن زیر رو بخونید... با سلام خدمت همه ی عزیزانم که از این وبلاگ بازدید میکنن خیلی ممنون که از وبلاگ من بازدید کردید من از شما عزیزان در خواست دارم که لطفا وقتی که وارد وبلاگ من میشید بی زحمت به جای نظر دادن برای تبادل لینک لطفا نظرتون رو درباره ی خود وبلاگ بنویسید که چه چیزی رو دنبالش هستید تا من براتون بذارم تا هم خودتون و هم دیگران ازش استفاده کنن. لطفا نظراتون رو درباره ی مطالب تاریخی و انگلیسی بگید چون رشته ی خودمم مترجمی هست بیشتر میتونم کمکتون کنم تا بتونم اطلاعاتم رو در اختیارتون بذارم. (توجه: من نظراته شما عزیزان رو میخونم و اطلاعاته مورد نظر رو در لینک موضوعات با موضوع مورد نظر میذارم .)
باتشکر
چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : جعفر خالقي
موقعیت با مسافتی که بالا رفته اید محک زده نمی شود بلکه باتعدادافرادی که همراه خود بالا کشیده اید محک زده میشود. چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 16:8 :: نويسنده : جعفر خالقي
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : جعفر خالقي
خدایا
رحمتی کن تا ایمان برایم ، نام و نان نیاورد..! قوتم بخش... تانانم وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم! جمعه 2 فروردين 1398برچسب:, :: 16:16 :: نويسنده : جعفر خالقي
شعر زیبایی از حافظ شیرازی درباره عید نوروز: ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
سه شنبه 29 اسفند 1398برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : جعفر خالقي
شعر طنز عید نوروز از ایرج میرزا : عید نوروز و اول سالست
روز عیش و نشاط اطفالست
همه آن روز رخت نو پوشند
چای و شربت به خوشدلی نوشند
پسر خوب روز عید اندر
روز اول به خدمت مادر
دست برگردنش کند چون طوق
سرو دستش ببوسد از سر شوق
گوید این عید تو مبارک باد
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوس پدر
بوسه بخشد پدر به روی پسر
پسر بد چو روز عید شود
از همه چیز نا امید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو
نه کسی عیدی آورد بر او
عیدی آن روز حق آن پسرست
که نجیب و شریف و با هنرست
دو شنبه 28 اسفند 1398برچسب:, :: 14:20 :: نويسنده : جعفر خالقي
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند. برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شدهاست. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشدهاست. نوروز در زمان سلسله هخامنشیان کوروش دوم بنیانگذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشدهاست. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشدهاست. اما بررسیها بر روی این سنگنوشتهها نشان میدهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودهاند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن میگرفتهاند. شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شدهاست. در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازهای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار میشدهاست. نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته میشد. در این دوران، جشنهای متعددی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول میکشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم میشد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته میشد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا میشد.در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقهای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشهوران و اشراف) به دیدار شاه میآمدند و شاه به سخنان آنها گوش میداد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی میآمدند. شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سالهای کبیسه رعایت نمیشدهاست. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب میماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبود و در فصلهای گوناگون سال جاری بود. اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند.از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد. نوروز پس از اسلام از برگزاری آیینهای نوروز در زمان امویان نشانهای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر میرسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال میکردهاند. با روی کار آمدن سلسلههای سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد. در دوران سلجوقیان، به دستور جلالالدین ملکشاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یکبار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را بهجای ۳۶۵ روز برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد. نوروز در دوران صفویان نیز برگزار میشد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود. نوروز در دوران معاصر نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار میشود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها برای مدت زمانی ممنوع بودهاست. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را بهگونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن میگرفتهاند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز میگذاشتند؛ بهطور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی میکردند که آیینهای نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت میشناخت. تا پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی، نوروز در ترکیه [که توسط کردها برگزار میشود] ممنوع و غیرقانونی بود؛ در اغلب مواقع نوروز با بازداشت کردها توسط نیروهای امنیتی ترکیهای همراه بود. در سال ۱۹۹۲ دست کم ۷۰ کُرد در درگیری با نیروهای امنیتی ترکیه کشته شدند. اگرچه امروزه دولت ترکیه نوروز را به عنوان جشن بهار ترکی (به ترکی: Nevruz) جشن میگیرد، اما همچنان نوروز به مثابهٔ نمادی نیرومند از هویت کُردی در ترکیهاست. یک شنبه 27 اسفند 1398برچسب:, :: 9:41 :: نويسنده : جعفر خالقي
بوی جان می آید اینک از نفس های بهار
دستهای پر گل اند این شاخه ها ؛ بهر نثار
با پیام دلکش “ نوروزتان پیروز باد ”
با سرود تازه “ هر روزتان نوروز باد ”
شهر سرشار است از لبخند ؛ از گل ؛ از امید
تا جهان باقی ست این آئین جهان افروز باد . . .
رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را
میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی
خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را
ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مشکبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــد
شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 9:32 :: نويسنده : جعفر خالقي
in the name of God
love is sth silent but it can be louder .than anything when it talks
(عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر خواهد بود./) شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:30 :: نويسنده : جعفر خالقي
تاریخ زبان انگلیسی در سرزمینی که امروزه بریتانیا نامیده میشود از صدها سال قبل تا حدود سال 55 قبل از میلاد مسیح، اقوام کِلت زندگی میکردند. این اقوام نیاکان ملل ایرلندی، اسکاتلندی و ولزی امروزی هستند. در حدود سال 55 قبل از میلاد بود که سپاهیان رومی به سرکردگی ژولیس سزار به این سرزمین یورش بردند و آنجا را تسخیر کردند. رومیها که تا حدود سالهای چهارصد بعد از میلاد در بریتانیا حضور داشته و بر این سرزمین حکومت کردند، نتوانستند زبان لاتین را در بریتانیا رونق دهند. اگرچه بسیاری کلمات با ریشه لاتین از این دوره در زبان انگلیسی امروزی باقیمانده است. مثلا نام بسیاری از شهرهای بریتانیا و حتی آمریکا حاوی عبارت caster یا chester است، مانند Manchester، ِDorchester و Lancaster . این عبارت از ریشه لاتین castra به معنی محل سکونت است.
امپراطوری روم در حدود سالهای 400 میلادی تضعیف و به دو پاره شرقی و غربی تقسیم گردید. بخش غربی به سرعت رو به اضمحلال رفت و به دنبال خروج آنها، اقوام ژرمن تباری به نامهای آنگل، ساکسون و جوت به سرزمینهای بریتانیا مهاجرت کردند و در نژاد کلتی قدیم ادغام شدند و یا آنها را به سرزمینها شمالیتر کوچ دادند. آنگلها که بزرگترین طایفه را تشکیل میدادند جزیره را ْآنگلند یعنی سرزمین آنگلها نامیدند و زبانی که با آن صحبت میکردند نیز به تدریج انگلیش یا به زبان ما انگلیسی نامیده شد.
زبان انگلیسی از این پس مدام دچار تغییر و تحول بود. اول از همه با زبان کلتی قدیم اشتراکاتی پیدا کرد و بعد از آن هرگاه انگلستان دستخوش تاخت و تاز مهاجمین میگردید، زبانش نیز از این حملات مصون نمیماند. در ابتدا اقوام اسکاندیناوی و پس از آنها مردمی از شمال فرانسه به این کشور حمله کردند و هر کدام دهههای متوالی بر انگلستان حکومت نمودند. به تبع آن بود که انگلیسی در ابتدا با زبانهای اسکاندیناوی و بعد از آن زبان فرانسوی آمیختگیهایی پیدا کرد. اما با وجود این تحولات استقلال انگلیسی همواره حفظ شد و با جذب و افزودن بر دایره لغات از زبانهای دیگر امروزه به مفصلترین زبان دنیا تبدیل شده است که تعداد لغات آن فراتر از 500 هزار کلمه است. سیر تحول زبان انگلیسی را اجمالا میتوان در سه دوره انگلیسی کهن، انگلیسی میانه و انگلیسی امروزی طبقه بندی کرد.
انگلیسی کهن (1100-450 میلادی)
این زبان که نام دیگر آن زبان آنگلو-ساکسون بوده، میان اقوام مهاجر ژرمن فوقالذکر رواج داشته است. از خانواده زبانهای هندو-اروپایی بوده و همخانواده زبانهای آلمانی، هلندی و اسکاندیناوی است. مهمترین دستنوشتهای که از آن روزگار و به زبان انگلیسی کهن بهجا مانده، حماسه بیووولف است. این حماسه دلاوریهای پادشاهی دانمارکی و مبارزاتش علیه اژدها و دیوان را شرح میدهد. متن بیووولف اما برای خواننده امروزی خوانا نیست و تفاوتهای بسیار زیادی با انگلیسی امروزی دارد. انگلیسی کهن طی سالیان دچار دو تغییر و تحول مهم گردید:
نخست اینکه، با رواج دین مسیحیت در انگلستان از سال 500 میلادی به بعد، بار دیگر کلمات لاتین اینبار، از کتاب مقدس وارد زبان انگلیسی کهن گردید. از جمله کلمات متداولی چون dish، candle، master و monk که اتفاق در ارتباط با کلیسا هستند، ریشه لاتینی دارند. در مرحله دوم، حمله و سیطره اقوام اسکاندیناوی رخ داد و در طول سالهای 800 تا 900 میلادی، کلماتی چون skin، skirt و sky از شمال اروپا وارد جزیره انگلستان گردید. جالب است که بدانیم ضمایر they و she نیز ریشه اسکاندیناوی دارند و این ضمایر در انگلیسی کهن hie و heo نامداشتند.
انگلیسی میانه (1500-1100 میلادی)
سرداران انگلو-ساکسون در سال 1066 به پایان راه خود رسیدند. آخرین پادشاه آنها در نبرد هستینگز از ویلیام فاتح که رهبر اقوام نورماندی از شمال فرانسه بود، شکست خورد. ویلیام و جانشینان او 300 سال بر انگلستان حکومت کردند و در این مدت زبان رسمی و حکومتی را به فرانسه تغییر داده بودند. این زبان که آنگلو-نورمن نامیده میشد نتوانست در بین مردم انگلستان راهی پیدا کند. اما به هرحال کلمات نسبتا زیادی از فرانسه به زبان انگلیسی راه پیدا کرد. نفوذ این کلمات بهخصوص در حوزههای قوانین و حکمرانی پررنگتر بود. کلماتی چون prison، castle، prince، court، army، soldier ریشه فرانسوی دارند و در حوزه های هنر و علم نیز کلماتی چون romance، tragedy، surgery و anatomy به فرهنگ لغت انگلیسی اضافه گردید.
دوره سلطه پادشاهان نرماندی تا حدود 1204 میلادی ادامه داشت ولی با استقلال انگلستان از نرماندی زبان فرانسوی بهتدریج از این کشور محو گردید و در حدود سالهای 1300 از زبان فرانسوی دیگر بهجای نمانده بود. انگلیسی میانه کمکم به انگلیسی امروزی نزدیکتر میگردید. انگلیسی میانه حروف صدا دار متفاوت، نحوه صرف افعال پیچیدهتری از انگلیسی امروزی داشته است و در عوض ساختار جملات آن سادهتر بوده است. با وجود این تغییرات یک خواننده امروزی با کمی سختی و مراجعه به کتب مرجع میتواند منظومه بلند جفری چاسر به نام حکایات کانتربری را که در حدود 700 سال پیش نوشته شده، بخواند.
انگلیسی امروزی (1500میلادی تاکنون)
ورود ماشین چاپ از ایتالیا به انگلستان سرآغاز دوره امروزی زبان است. این اختراع موجب رشد ادبیات نوشتاری در انگلستان گردید و از 1700 میلادی کتابهای دستور زبان و فرهنگهای لغت به چاپ رسیدند تا ساختار زبان بهتدریج استاندارد و یکسان گردد. بریتانیا که تا کنون همیشه مستعمره ملل دیگر بود، کمکم به کشوری استعمارگر تبدیل شد. زبان انگلیسی در آمریکا رواج داده شد و با فرهنگ سرخپوستان و دیگر اقوام مهاجر نظیر بردگان آفریقا ترکیب شد. مثلا برای حیوانات ناشناخته آمریکای شمالی از کلمات سرخپوستی Moose، Skunk و Woodchuck استفاده گردید. انگلیسی آمریکایی در طول سالیان تبدیل به لهجهای متمایز، با تغییرات نسبتا زیاد شد. هر ملیت و قومیتی که در ممالک انگلیسی زبان سکونت کردند، تعدادی از کلمات خود را وارد زبان انگلیسی کردند. کلمات rodeo از اسپانیا، kindergarten از آلمان، pizza از ایتالیا و jazz از قبیله ناشناختهای از آفریقا به انگلیسی داخل شدهاند.
انگلیسی زبانی است که به جای دفع واژههای بیگانه همیشه آنها را در دایره لغات خود پذیرفته است. این زبان حذف سریع واژههای قدیمی و ساخت واژههای جدید را نشانه پویایی خود میداند. انگلیسی زبانان مدام در حال ساخت واژههای جدید برای مفاهیم رو به رشد فنی و هنری و ورزشی هستند. البته انگلیسی همانطور که بیشترین واژهها را جذب کرده، بیشترین واژهها را نیز به زبانهای دیگر قرضداده است. این مسئله چندان خوشآیند مسئولان و ادبای زبانهای دیگر نیست، مثلا فرانسویها در تلاشند تا قوانینی برای ممنوع سازی استفاده از لغات انگلیسی در داخل کشورشان بنویسند. انگلیسی از ابتدای قرن بیستم به بعد جا پای زبانهای یونانی، رومی و فرانسوی نهاد و به مهمترین زبان بینالمللی جهان تبدیل شد.
شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:25 :: نويسنده : جعفر خالقي
?What is English
History of the English Language
A short history of the origins and development of English
The history of the English language really started with the arrival of three Germanic tribes who invaded Britain during the 5th century AD. These tribes, the Angles, the Saxons and the Jutes, crossed the North Sea from what today is Denmark and northern Germany. At that time the inhabitants of Britain spoke a Celtic language. But most of the Celtic speakers were pushed west and north by the invaders - mainly into what is now Wales, Scotland and Ireland. The Angles came from "Englaland" [sic] and their language was called "Englisc" - from which the words "England" and "English" are derived.
Germanic invaders entered Britain on the east and south coasts in the 5th century.
Old English (450-1100 AD)
Part of Beowulf, a poem written in Old English.
The invading Germanic tribes spoke similar languages, which in Britain developed into what we now call Old English. Old English did not sound or look like English today. Native English speakers now would have great difficulty understanding Old English. Nevertheless, about half of the most commonly used words in Modern English have Old English roots. The words be, strong and water, for example, derive from Old English. Old English was spoken until around 1100.
Middle English (1100-1500)
An example of Middle English by Chaucer.
In 1066 William the Conqueror, the Duke of Normandy (part of modern France), invaded and conquered England. The new conquerors (called the Normans) brought with them a kind of French, which became the language of the Royal Court, and the ruling and business classes. For a period there was a kind of linguistic class division, where the lower classes spoke English and the upper classes spoke French. In the 14th century English became dominant in Britain again, but with many French words added. This language is called Middle English. It was the language of the great poet Chaucer (c1340-1400), but it would still be difficult for native English speakers to understand today.
Modern English
Early Modern English (1500-1800)
Towards the end of Middle English, a sudden and distinct change in pronunciation (the Great Vowel Shift) started, with vowels being pronounced shorter and shorter. From the 16th century the British had contact with many peoples from around the world.
Hamlet's famous "To be, or not to be" lines, written in Early Modern English by Shakespeare.
This, and the Renaissance of Classical learning, meant that many new words and phrases entered the language. The invention of printing also meant that there was now a common language in print. Books became cheaper and more people learned to read. Printing also brought standardization to English. Spelling and grammar became fixed, and the dialect of London, where most publishing houses were, became the standard. In 1604 the first English dictionary was published.
Late Modern English (1800-Present)
The main difference between Early Modern English and Late Modern English is vocabulary. Late Modern English has many more words, arising from two principal factors: firstly, the Industrial Revolution and technology created a need for new words; secondly, the British Empire at its height covered one quarter of the earth's surface, and the English language adopted foreign words from many countries.
Varieties of English
From around 1600, the English colonization of North America resulted in the creation of a distinct American variety of English. Some English pronunciations and words "froze" when they reached America. In some ways, American English is more like the English of Shakespeare than modern British English is. Some expressions that the British call "Americanisms" are in fact original British expressions that were preserved in the colonies while lost for a time in Britain (for example trash for rubbish, loan as a verb instead of lend, and fall for autumn; another example, frame-up, was re-imported into Britain through Hollywood gangster movies). Spanish also had an influence on American English (and subsequently British English), with words like canyon, ranch, stampede and vigilante being examples of Spanish words that entered English through the settlement of the American West. French words (through Louisiana) and West African words (through the slave trade) also influenced American English (and so, to an extent, British English).
Today, American English is particularly influential, due to the USA's dominance of cinema, television, popular music, trade and technology (including the Internet). But there are many other varieties of English around the world, including for example Australian English, New Zealand English, Canadian English, South African English, Indian English and Caribbean English.
The Germanic Family of Languages
English is a member of the Germanic family of languages.
Germanic is a branch of the Indo-European language family.
A brief chronology of English
55 BC Roman invasion of Britain by Julius Caesar. Local inhabitants speak Celtish
AD 43 Roman invasion and occupation. Beginning of Roman rule of Britain.
436 Roman withdrawal from Britain complete.
449 Settlement of Britain by Germanic invaders begins
450-480 Earliest known Old English inscriptions. Old English
1066 William the Conqueror, Duke of Normandy, invades and conquers England.
c1150 Earliest surviving manuscripts in Middle English. Middle English
1348 English replaces Latin as the language of instruction in most schools.
1362 English replaces French as the language of law. English is used in Parliament for the first time.
c1388 Chaucer starts writing The Canterbury Tales.
c1400 The Great Vowel Shift begins.
1476 William Caxton establishes the first English printing press. Early Modern English
1564 Shakespeare is born.
1604 Table Alphabeticall, the first English dictionary, is published.
1607 The first permanent English settlement in the New World (Jamestown) is established.
1616 Shakespeare dies.
1623 Shakespeare's First Folio is published
1702 The first daily English-language newspaper, The Daily Courant, is published in London.
1755 Samuel Johnson publishes his English dictionary.
1776 Thomas Jefferson writes the American Declaration of Independence.
1782 Britain abandons its colonies in what is later to become the USA.
1828 Webster publishes his American English dictionary. Late Modern English
1922 The British Broadcasting Corporation is founded.
1928 The Oxford English Dictionary is published.
شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:20 :: نويسنده : جعفر خالقي
در زبان انگلیسی کلمات بسیاری وجود دارند که از نظر لغوی یا آوایی بسیار شبیه ولی از نظر معنا متفاوت هستند. آنها معمولا با هم اشتباه گرفته میشوند و در جملات به صورت جابه جا به کار برده می گردد. اگرچه امروزه اکثر ویرایشگرها نظیر World می توانند غلط های املائی را تصحیح کنند، اما این نرم افزارها نیز نمی توانند چنین کلماتی را برای کاربر تصحیح نمایند. چرا که ظاهر کلمه خالی از اشتباه اما نقش آن در جمله غلط است. در ادامه می توانید چند نمونه از این لغات را مشاهده نمائید.
1. Besides or Besides?
Beside: (حرف اضافه) کنار یا نزدیک چیزی یا کسی بودن.
مثال: John came up and sat beside me.
Besides: (حرف اضافه) (قید) علاوه بر این، گذشته از.
مثال: (قید) I need the money. And besides, when I agree to do something, I do it.
مثال: (حرف اضافه) People choose jobs for other reasons besides money.
2. Experiment or Experience?
Experiment: (اسم) آزمایشی که برای تعیین صحت و سقم یک ایده به کار می رود. آزمون علمی تحت شرایط معین روی یک شی مشخص.
مثال: Many small birds guide themselves by the stars, as has been verified by experiment.
Experience: (اسم) دانشی که از انجام یک کار یا تجربه ای که در طی دوره ای از زندگی به دست می آید.
مثال: You've got a lot of experience of lecturing.
Being a parent isn't easy, as I know from experience.
3. Clothes or Cloths?
Clothes: (اسم) لباس و پوشاک.
مثال: I enjoy shopping for new clothes.
Cloths: (اسم) پارچه ای است که برای دوختن البسه به کار می رود.
مثال: A dress of the finest silk cloth
4. Shadow or Shade?
این دو کلمه به ظاهر در فارسی یک معنی (سایه) دارند. تفاوت ظریف این دو کلمه در جمله مشخص میشود.
Shadow: (اسم) سایه ای که در اثر تابیدن نور خورشید بر شی یا کسی ایجاد می شود.
مثال: She saw his shadow on the wall.
Shade: (اسم) محیط خنک و تاریک تری که انسان را در برابر نور خورشید حفظ کند.
مثال: Let's eat our lunch in the shade.
5. Last or Latest?
Last: (صفت) آخرین و نهایی. یعنی موصوف مورد نظر ادامه ای نخواهد داشت.
مثال: I took the last train to New York.
Latest: (صفت) جدیدترین و تازه ترین.
مثال: His latest film is one of the funniest he's ever made.
6. Lose or Loose?
Lose: (فعل) معانی مختلفی دارد از جمله «گم کردن» یا «جا گذاشتن».
مثال: I've lost the tickets for tonight's show.
Loose: (صفت) شُل، گشاد، آزاد و لق. این کلمه معانی مختلف بسیاری دارد که البته هیچ کدام از آن معانی، به Lose شبیه نیست!
مثال: His tooth feels very loose.
Your trousers are very loose!
7. Some time or Sometimes
Some time: (قید) یک موقعی. برای اشاره به یک زمان در آینده نامشخص استفاده می شود.
مثال: Let's meet for coffee some time.
Sometimes: (قید) انجام گاه به گاه و غیر منظم کاری.
مثال: Sometimes, Grandma would tell us stories about her childhood in Italy.
8. Fell or Felt
Felt: (فعل) شکل گذشته فعل Feel.
مثال: I felt like I'd really achieved something.
Fell: (فعل) شکل گذشته فعل Fall.
مثال: The book fell from his hands.
9. Dessert or Desert
Desert: (اسم) بیابان، منطقه خشک، کویر
مثال: This area of the country is mostly desert.
Dessert: (اسم) خوردنی شیرین مزه بعد از غذای اصلی، دسر!
مثال: What are we having for dessert?
10. Envelope or Envelop
Envelope: (اسم) پاکت، لفاف.
مثال: He got a job stuffing envelopes (=filling them with letters) at the campaign headquarters.
Envelop: (فعل) پیچیدن، پوشاندن، محاصره کردن.
مثال: Mountain peaks enveloped in mist.
شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : جعفر خالقي
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
منوچهری دامغانی
□□□
امروز روز شادی و امسال، سال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
أولوی
□□□
عید است و نو بهار و جهان را جوانیی
هر مرغ را به وصل گلی شادمانیی
امیرشاهی سبزواری
□□□
آمد بهار و یافت جهان اعتدال او
مرغ دل از نشاط برآورد سال نو
طالب آملی
□□□
طوفان گل و جوش بهار است ببینید
اکنون که جهان برسرکار است ببینید
این آینه هایی که نظر خیره نمایند
در دست کدام آینه دار است ببینید
صائب تبریزی
□□□
چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
در گنج طرب بگشاد نوروز
کمال الدین اسماعیل
□□□
چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
در گنج طرب بگشاد نوروز
کمال الدین اسماعیل
□□□
به جمشید برگوهر افشاندند
مرآن روز را روز تو خواندند
سرسال نو هرمز و فرو دین
برآسوده از رنج دل، دل زکین
فردوسی توسی
نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
□□□
منوچهری دامغانی
□□□
نوروز که هرچمن، دل افروز بود
نقش گل و خار عبرت آموز بود
گر جامه به جان ز معرفت نو گردد
هرروز به دل »نشاط نوروز« بود
شکیب اصفهانی
□□□
تا هست چنین که طبع اطفال
در هرشب عید شادمان است
اهلی شیرازی
□□□
رسید موسم نوروز و روزگار شکفت
فرخنده گلِ شادی، بهار شکفت
فیاض لاهیجی
شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده : جعفر خالقي
نوروزنامه(سخنان بزرگان دين درباره عيد نوروز)
اي گردانندهي قلبها و ديدهها! اي تغيير دهندهي حال و احوال! اي مدير و مدبر شب و روز! حال ما را به نيكو ترين حال بگردان. اي خدايي كه هستي ما در سيطرهي قدرت توست و دلهاي ما چكيدهاي از مهرباني توست حال ما را به نيكوترين حال برسان و دلها و چشمهاي ما را به معرفت خويش نزديك گردان و به كمال و بصيرت روشن كن.
سخن امام خميني(ره) در باب نوروز:
در اعيادي كه اسلام به ما عنآيت فرموده است، در همه آنها كه ملاحظه ميكنيد همه اش مسئله و درخواست و ذكر و دعا ميباشد. همه اش نماز است، روزه است، ذكر است، دعاست. عيد نوروز هم عيد ملي است و اسلامي نيست لكن اسلام هم مخالفتي با او ندارد باز ميبينيم كه در روآيتي وارد شده و از آداب امروز روزه گرفتن است از آداب امروز دعا كردن و نماز خواندن است و اين به ما ميفهماند كه هر ملتي بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادي خودش را حفظ كند بايد در عيدش تذكر داشته باشد و ذكر خدا بكند براي خدا باشد. در عيدش دستور روزه است دستور استحبابي روزهاي كه بايد انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه خداي تبارك و تعالي باشد؛ و در جايي ديگر ميفرمايد: عيد نوروز عيد باستاني است اما تمام برنامههاي اعياد اسلامي جزء دين اسلام بوده و شارع مقدس آنها را به طور كلي امضا ميكند؛ همچنين اعياد اسلامي متعلق به تمام مسلمانان جهان است ولي عيد نوروز يك عيد ديني نيست اگر چه بعضي از اعمال خوب در آن انجام ميشود كه مورد تاييد اسلام است ولي عيد نوروز متعلق به چند كشور از جمله ايران ميباشد ولي جهاني نيست.
اسلام و اعمال نوروز:
عيد براي انسانهاي صالح خداوند روزي است كه سراسر عبادت و بندگي خداوند باشد. مملو از خير و بركت و نيكي به بندگان خدا باشد. روزي كه بويي از معصيت از محيط دنيا به مشام نرسد و انسانهاي با كمال و بايمان، پيوسته راه حق در پيش گيرند و به سرچشمههاي معرفت و طاعت دست يابند. بندگان صالح خداوند همچون مولايشان علي چنين رفتار ميكنند كه فرمودند روز عيد روزي است كه عبادت انسان مورد پذيرش حق قرار گيرد و انسان از گناه و آلودگي به دور باشد و مورد بخشش و رحمت خداوند قرار بگيرد، اسلام با عيد نوروز مخالفتي ندارد و چنانچه بسياري از سفارشات اسلام در اين مراسم ملي انجام شود جايگاه ارزشمندي پيدا خواهد كرد از جمله اعمالي كه در اين روز انجام ميشود صلهي رحم يا همان ديد و بازديد با اقوام و دوستان و بزرگان است كه به نوبهي خود از بهترين اعمال محسوب ميشود. اسلام نيز سفارش بسياري در اين مورد نموده است. و دوري نمودن از خويشاوندان و بستگان را شديداً منع كرده است.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «صله الرَّحم تعمُر الديار و تَزِيه في الاعمار و اِن كانَ اَهلها غير أخيار؛ پيوند با خويشاوندان شهرها را آباد ميسازد و بر عمرها ميافزايد گرچه انجام دهندگان آن از نيكان هم نباشند.» صلهي رحم نه تنها پاداش اُخروي بلكه نتايج دنيوي آن نيز باعث سامان بندگان صالح خداوند در دنيا ميشود موجب ميشود تا كارهاي انسان از نقص به دور باشد، و كارهاي نيك انسان مورد قبول پروردگار قرار گيرد، ثروت و روزي انسان زياد شود و بلاها و گرفتاريهاي دنيوي از او دور شود حساب اموال و اعمالش در قيامت آسان شود و عمرش طولاني گردد. در اين ديد و بازديدها، از بيماران هم عيادت ميشود كه موجب شادي آنها خشنودي خداوند ميگردد. رسول خدا(ص) فرمودند: «أحبَّ الاعمال اِلَي الله ادخال السّرور علي المومنين: محبوبترين اعمال نزد خداوند وارد كردن شادي در دل مؤمنين است.» و در جايي ديگر ابوالجارود گويد: ابو جعفر باقر(ص) فرمود: «در ضمن مناجاتهاي موسي(ص) با خدا اين بود كه گفت: «پروردگارا مرا از ثواب عيادت مريض آگاه ساز كه چقدر است». خداوند عزّوجّل فرمود: «فرشتهاي بگمارم كه او را در قبر تا هنگامي كه به صحراي محشر وارد شود عيادت كند». زيارت اهل قبور نيز همواره مورد تأكيد قرار گرفته است اين كه انسان در مواقع سختي و فشار مشكلات و نيز در لحظههاي شادماني به زيارت اهل قبور برود تا تلنگر و آگاهي باشد و مصائب و شادي اين دنيا را جدي نگيرد كه دوام و پايداري در آن نيست. از رسوم پنج شنبهي آخر سال محسوب ميشود كه در آستانهي سال جديد به زيارت اهل قبور و شهدا و علما و بزرگان خود ميروند و دعا و تلاوت قرآن را نثار روح عزيزان خفته در دل خاك ميكنند كه تذكر و يادآوري از قيامت نيز براي اهل دنيا باشد. امام رضا(ص) ميفرمايند: «انّه مَن زار قَبرَ مؤمن فقرا عندَهُ سَبَعَ مُرّات اِنّا انزلناه غفر الله لَهُ و لِصاحِبِ القبر: هر كس قبر مؤمني را زيارت كند و هفت بار سورهي قدر را تلاوت كند، خداوند او و صاحب قبر هر دو را بيامرزد.»
نوروز آئيني ديني و ملي است كه باعث ترويج روح همبستگي و عشق و محبت بين مسلمانان و همچنين مسلمانان جهان ميشود و روح اعتماد و برادري بين كشورهاي اسلامي تقويت ميگردد، چرا كه قرآن مجيد ميفرمايد: «و اعتصمول بحبل الله جميعاً و لاتفرقوا؛ همگي به ريسمان خدا (قرآن و اسلام با هر گونه وسيله وحدت) چنگ زنيد و پراكنده نشويد.»
ديدگاه ائمه و نوروز
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: كلُّ يومٍ لا يعصي الله فيه فهُوَ يومُ عيد؛ هر روزي كه در آن معصيت خدا نشود عيد است.» عيد از نظر ائمه روزي است كه انسان به سوي ايمان و وارستگي مطلق حركت نمايد و هر آنچه را كه رضآيت خداوند در آن است انجام دهد. روز بازگشت به سوي فطرت پاك و بي آلايش انسانيت است.
اگر خلاف اين براي بندهاي اتفاق بيفتد، گرچه ظاهراً روز عيد باشد اما در واقع عيد و خوشي براي او نيست چون رضآيت خداوند را كسب نكرده است.
در روآيتي از امام صادق(ع) نقل شده كه امام صادق(ع) به مُعلي بن خنيس كه در روز نوروز خدمت ايشان رسيد فرمود: «ايا ميداني عيد نوروز چه روزي است» عرض كرد: «فدآيت شوم اين روزي است كه ايرانيان آن را گرامي ميدارند و در آن به يكديگر هديه و عيدي ميدهند». امام(ع) فرمود: «سوگند به آن خانهي كهن كه در مكه است، اين روز ريشهاي كهن دارد كه برآيت توضيح ميدهم تا آن را بداني. اي معلي روز نوروز همان روزي است كه خداوند در آن از بندگان پيمان گرفت كه او را بپرستند و هيچ انبازي برايش نياورند و به فرستادگان و حجتهاي او و به امامان ايمان بياورند. نوروز نخستين روزي است كه خورشيد در آن طلوع كرد و هيچ نوروزي نيست مگر اينكه ما در آن روز منتظر فرج هستيم زيرا نوروز از روزهاي ما و شيعيان ماست. ايرانيان آن را حفظ كردند و شما آن را از دست نهاديد. نوروز نخستين روز از سال ايرانيان است. آنان در حالي كه تعدادشان سي هزار نفر بود زنده ماندند و زيستند و ريختن آب در نوروز سنت شد».
عيد نوروز دركلام بزرگان:
عيد نوروز در ايران روز اول فروردين ماه يعني روز اول سال مردم ايران و اول فصل بهار است. نوروز به «نو و تازه» كه سال نو بدان آغاز گردد نيز معني شده است. خاقاني ميگويد:
عيد قدم مبارك نوروز مژده داد كه امسال تازه از پي هم فتحها شود
و بيان شده كه خداوند تعالي در اين روز عالم را آفريد و خداوند در اين روز حضرت آدم(ع) را آفريد و مطالب بسياري ديگر در اين باره ذكر شده است.
نوروز روز اول ماه فروردين و لحظهي رسيدن آفتاب به منطقه و جايگاه اول خودش يعني حَمَل است و آن روز اول بهار باشد و اين نوروز را به عنوان كوچك و نوروز عامه و نوروز صغير ناميدند (رشيدي از جهانگيري).
به معني روز نو است و آن دو باشد يكي نوروز عامه و ديگري نوروز خاصه.
در چگونگي پيدايش عيد نوروز نقلهاي بسياري بيان شده و اينكه چگونه در اول بهار قرار گرفته است. بنا بر يكي از اقوال، ايرانيهاي قديم پانزده روز از پاييز رفته را عيد نوروز خود قرار ميدادند چون در آن، روز و شب يكسان ميشود اما در زمان يكي از پادشاهان سلجوقي به نام سلطان جلالالدين ملكشاه سلجوقي، تاريخ عيد نوروز تغيير كرد به اين صورت كه سلطان جلال الدين از ديدن نوروز و عيد در فصل خزان اعتراض كرد كه چگونه عيدي است كه مصادف با مرگ طبيعت و خزان و زردي برگ درختان است بنابراين گروهي از منجمين را جمع كرد. آنان پس از بررسي و مطالعات فراوان، اولين روز فروردين را به عنوان عيد نوروز انتخاب كردند كه در آن نيز شبانه روز يكسان ميشود يعني ساعت تاريكي شب و روشني روز برابر است؛ و نيز آغاز زندگي و شادابي و سرسبزي طبيعت و درختان است. بر اين اساس عيد نوروز در بهار هر سال مقارن تحويل آفتاب به برج حمل تثبيت شد و مقرر گرديد كه هر چهار سال، يك روز بر تعداد ايام سال افزوده شود و سال چهارم را سيصد و شصت و شش روز حساب كنند و نام آن را سال كبيسه گذاشتند.
عيد نوروز در مسيحيت:
عيد نوروز در معناي لغوي آن به معناي بازگشت به پاكي و آسايش نخستين است و هم چنين روز نزول مائده كه روز بازگشت به پيروزي و پاكي از ايمان به خدا بوده است، حضرت مسيح(ع) نيز آن را عيد ناميدند. همانطور كه در روآيت وارد شده است نزول مائده در روز يكشنبه بوده و شايد يكي از علل احترام روز يكشنبه در نظر مسيحيان نيز همين بوده است.
اعمال نادرست و خرافي در نوروز:
از مناسبات منفي و خرافي كه در چهارشنبهي آخر سال مرسوم است چهارشنبهسوري است كه پيشينه و ريشهي تاريخي آن تنها به يك داستان ساختگي و خرافي باز ميگردد. در اين داستان مردم با انجام كارهايي از جمله روشن كردن آتش و آرزوي سلامتي از آتش، كوزه شكستن براي رفع بلا و گرفتاريها در طول سال جديد و پخش كردن آجيل مشكلگشا براي رفع گرفتاريها و مشكلات، فال گرفتن، باز كردن گره چارقدي كه قبلاً گره خورده و ... به اصطلاح گره از كار و سختيهاي كارشان باز ميكنند و چشم زخم را از خود دور كرده، بختشان را باز مينمايند. اغلب مردم هم به علت ناآگاهي و غفلت از پيشينهي اين مراسم به اين خرافه پايبندي نشان ميدهند و خودشان را درگير و ملزم به انجام آن ميدانند. متأسفانه با گذشت زمانهاي طولاني و با وجود پيشرفت و تكنولوژي، هنوز هم اين خرافات مورد قبول برخي از مردم است و سالانه ارقام ناگواري از صدمات اين خرافه پرستي را نصيب جامعه ميكند كه منجر به تخريب و آلودگي در شهرها، سوختن افراد، نقص عضو و حتي مرگ و مير ميشود از آنجائيكه عدهاي پايبند به اين مراسم خرافي هستند، دولت مجبور است براي انجام اعمال چهارشنبه سوري و پيشگيري از حوادث ناگوار آن، مكانهايي را براي اين كار در نظر بگيرد.
از خرافات ديگري كه در ميان برخي افراد رواج دارد فال بد زدن است . پيغمبر اكرم(ص) در كمال صراحت فرمودند: «رُفِعَ عَن اُمَّتي الطَّيرهَ؛ در امت من طيره و فال بد وجود ندارد». خود پيغمبر اكرم(ص) اشياء و حوادث را به فال نيك ميگرفتند و هرگز فال بد نميزدند و مردم را از اين كار منع ميكردند.
برخي بيرون رفتن در روز چهارشنبهي آخر ماه يا آخر سال را و يا عدد سيزده و روز سه شنبه را بد و نحس ميدانند. امام صادق(ع) در اين باره ميفرمايند: «تِطَير چيزي است كه اگر سخت بگيري بر تو سخت ميگيرند و آن وقت كه سخت ميگيري خودت هستي كه سخت گرفتهاي اما اگر سست بگيري بر تو سست ميگيرند و اگر اعتنا نكني خواهي ديد كه هيچ نبوده است». پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «كفار الطيره التوكلَّ؛ اي مردم كفّارهي طيره (يعني كفاره گناه اگر بخواهيد اين گناه از بين برود) توكل است» وقتي پيامبر اكرم(ص) ميخواستند به مسافرت بروند ميفرمودند: «خدايا طير و فال بدي نيست مگر آنچه از ناحيه تو است. من اگر حسنات را ميخواهم از ناحيه تو ميخواهم و نيز اگر دفع سيئّات را ميخواهم از تو ميخواهم».
تطير و فال بد زدن در دين مقدس اسلام محكوم است و چنين چيزي در سراسر تعليمات اصيل اسلامي وجود ندارد.
«سيزده به در» هم از رسومي است كه در روز سيزدهم بهار در دامان طبيعت برگزار ميشود. اين برنامه نيز مانند چهارشنبه سوري. ريشه در خرافات دارد اما چون همراه با نتايج پسنديدهاي است قابل دفاع است. در روز سيزدهم فروردين رفتن به دامان طبيعت با خانواده ميتواند خاطراتي زيبا به جا بگذارد و وسيلهاي ميشود براي تجديد قوا و تقويت روحي براي اعضاي خانواده براي شروع سالي پركار. نيز حضور در دامان طبيعت باعث تداعي هر چه بيشتر نعمت خداوندي و شگفتيهاي آفرينش در ذهن آدمي ميشود، البته برخي افراد به علت انجام كارهاي ناشايست باعث آلودگي و معصيت در اين روز ميشوند. از ديگر آداب خرافي كه در روز طبيعت به چشم ميخورد. گره زدن سبزه در طبيعت براي حل مشكلات يا بيرون ريختن سبزه، انداختن سيزده سنگ به داخل آب، پختن سمنو براي از بين رفتن نحسي روز سيزدهم و نيز عقيده بر اين مطلب است كه ماندن در خانه در روز سيزدهم نحس است.
در حديثي آمده است كه يكي از ياران امام دهم حضرت علي بن محمد الهادي(ع) ميگويد: «خدمت حضرت(ع) رسيدم در حالي كه در مسير راه انگشتم مجروح شده بود چون سواري از كنارم گذشت و به شانهام صدمه زد و من در وسط جمعيت گرفتار شدم و لباسم پاره شد. گفتم: «اي روز خدا مرا از شر تو حفظ كند. عجب روز شومي هستي». امام فرمودند: «با ما ارتباط داري و باز چنين ميگويي. روز كه گناهي ندارد كه او را گناهكار ميشماري». آن مرد از شنيدن اين سخن به هوش آمد و به خطاي خود پي برد و عرض كرد اي مولاي من! من استغفار ميكنم و از خدا آمرزش ميطلبم امام(ع) افزودند: ما ذَنَبَ الايام حتّي صِرتُم تتشائمون بِها اِذا جوزيتُم بأعمالكم فيها؛ روزها چه گناهي دارند كه شما آنها را شوم ميشمريد هنگامي كه كيفر اعمال شما در اين روزها دامانتان را ميگيرد».
چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : جعفر خالقي
شعر زیبایی از حافظ شیرازی درباره عید نوروز:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:48 :: نويسنده : جعفر خالقي
شعر طنز عید نوروز از ایرج میرزا
عید نوروز و اول سالست
روز عیش و نشاط اطفالست
همه آن روز رخت نو پوشند
چای و شربت به خوشدلی نوشند
پسر خوب روز عید اندر
روز اول به خدمت مادر
دست برگردنش کند چون طوق
سرو دستش ببوسد از سر شوق
گوید این عید تو مبارک باد
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوس پدر
بوسه بخشد پدر به روی پسر
پسر بد چو روز عید شود
از همه چیز نا امید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو
نه کسی عیدی آورد بر او
عیدی آن روز حق آن پسرست
که نجیب و شریف و با هنرست
چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : جعفر خالقي
زدودن غبار از خانه ی دل
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ارمدد خواهی چراغ دل برافروزی
اینک بهار بستر سپید زمین خسته را در می نوردد و روپوش برف را از سر و روی آن کنار می زند. افسردگان خواب زده را صلا می دهد و دم مسیحایی خویش را بر جان مرده آنان می دمد. هنگام آن است که پنجره دل های افسرده خویش را به سمت بهار بگشاییم. هان! شمایان که به گاهِ بهاران خانه خویش از غبار یکساله زدودید و از هر چه آلودگی ستردید، آیا هیچ اندیشیدید که خانه دل نیز، نه از غبار، که از زنگار چندین ساله غفلت بزدایید؟ مسکن خویش را که هماره دست نظافت بر آن داریم هر سال می شوییم؛ چگونه قلب خویش را که عرش رحمان است، نمی روبیم و غبار از آن نمی زداییم و به دست فراموشی می سپریم؟
بازگشت به فطرت توحیدی
عید از ماده «عود» به معنی بازگشت گرفته شده و به گفته راغب اصفهانی به معنی بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است و به روزهای سرور و شادی نیز گفته می شود. بنابراین، در عید بازگشت انسان به فطرت توحیدی اش مطرح است. تنها جامه رنگارنگ، نشان عید نیست؛ چرا که این عید کودکان است. عید واقعی، توفیق انجام دادن وظیفه و تطهیر نفس و تصفیه جان است. بازگشت به فطرت انسانی و سرانجام، خود را باز یافتن و به خدا رسیدن است.
عید طبیعت
عید نوروز عید طبیعت است. آغاز بهار موسم اعتدال طبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایی از قساوت زمستان و سردی و سیاهی شب های دیر پاست. عیدی همراه با سرود پرندگان و تکبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعد و رویش صحراست. بیایید برخی از خرافات و نقاط منفی و تاریک را از چهره این عید بزداییم و بگذاریم همرنگ طبیعت با صفا باشد و بر جهات مثبت و خدا پسندانه اش بیفزاییم.
عید واقعی
عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است؛ نه شربت و شیرنی و غذاهای متنوع خوردن، که این عید شکمبارگان است؛ نه به سیاحت و تفرّج بی محتوی پرداختن، که این عید ولگردان است؛ نه بی بند و باری، که این عید بُلهوسان است؛ نه قاه قاه خندیدن و همدیگر را به مسخره گرفتن و به بازی گذراندن، که این عید غافلان است. عید واقعی تطهیر نفس، تصفیه جان و تمرین استقامت است و چون قطره ای به دریای جمع پیوستن است. عید حقیقی از انزوا به درآمدن، گسسته ها را به هم بستن و پیوستن و در یک کلام، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را تحکیم بخشیدن است.
مفهوم عید در روایات
در روایات معصومان علیهم السلام عید، مفهوم بسیار ژرفی دارد. در برخی روایات، روز تحقق حاکمیت حق و ولایت الهی در جامعه مهم ترین عید شمرده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «شیوه انبیا همواره چنین بوده که به جانشینان خود امر می کردند تا روز تعیین و نصب جانشین خود را عید بگیرند». به همین دلیل بزرگ ترین عید پیروان مکتب اهل بیت علیه السلام روز تحقق حاکمیت مستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودی بی عدالتی است.
عید در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام
مولای متقیان و امیر بیان، حضرت علی علیه السلام ، فرمودند: «روز عید روزی است که عبادات انسان مورد پذیرش پروردگار قرار گیرد، بخشایش خداوندی نصیب آدمی شود و انسان از گناه و آلودگی به دور باشد». در گفتار گرانسنگ دیگری، امام علیه السلام فرمودند: «امروز برای ما عید است و فردا نیز عید ماست. و هر روزی که در آن خدا را نافرمانی نکرده باشیم، برای ما عید است».
عیدی فرخنده
روزی که ارزش های والای انسانی حفظ شود و گوهر وجود آدمی در باتلاق گناه و گرداب نافرمانی آلوده نشود، آن روز عید، یوم اللّه و روز شادمانی است.همان گونه که امام علی علیه السلام در پی کار پسندیده یکی از اصحاب در عید نوروز فرمودند: «هر روز ما را نوروز سازید». و در سخنی دیگر درباره نوروز فرمودند: «هر روز برای ما نوروز است».
گشایش سختی ها
اگر نوروز، رنگ عبودیت و جلوه بندگی یابد، یا روز پیمان خداوند با بندگان در دوری از شرک و کفر شود، یا روزی شود که بنا به سخن آسمانی امام صادق علیه السلام گشایش سختی ها و اندوه شیعیان و اهل بیت علیهم السلام در آن رخ نماید؛ در این صورت نه تنها عید ملّی و باستانی، بلکه برتر از آن عید اهل بیت علیهم السلام و نوروز شیعیان و پیشوایان معصوم نیز خواهد بود و در آسمان و زمین جشن فرا رسیدن آن برگزار خواهد شد.
شان صمیمیت و یکرنگی
عید نوروز، عیدی ریشه دار است که از نیاکان ما در ایرانْ زمین برجا مانده است. در این عید، طبیعت رو به سبزی و رویش می کند و دل انسان ها را زنده و پرنشاط می سازد. دید و بازدید عید، غبار کدورت از دل ها می زداید، ضیافت ها، لباس های نو و مسافرت ها در خانواده ها شور و بالندگی می آفریند و افزون بر ارزش های دینی، ارزش های ملّی و باستانی را نیز زنده و پا برجا نگاه می دارد.
عید نوروز؛ ارمغان آور شادی و شادمانی
عید نوروز پرتوی دلربا و چهره ای زیبا از آفرینش است که پیش از آمدنش انبوه انسان ها را به تلاش و کوشش فرا می خواند. عیدی است که همراه خود شادی دل ها و شادمانی ها را آورده، غنچه لبخند بر لبان افراد می نشاند و افزون بر ظاهر آراسته، باطن پیراسته ای برای بسیاری از انسان های سبز سیرت به ارمغان می آورد. آنان که سرای دل و دیده را با آینه های معرفت و طاعت، آذین بسته اند و در ایام خجسته نوروز، صحیفه وجود خود را از هر گونه غبار گناه و نافرمانی پاک و پیراسته نگاه می دارند، بیش از دیگران از این عید باستانی بهره می برند.
مفهوم «تحول حال» در دعای سال نو
مردم در آغاز سال نو دعا می خوانند می خواهند که حالشان را به بهترین حال برگرداند و زندگی شان را متحول سازد. مقصود از تحول حال این است که قلب ها از آنچه غیر خدایی است دور گردد، بصیرت ها روشن شود، وجدان ها به خود آید، و انسان های آزاده، از آمال و آرزوهای دنیوی ببرند و به صلاح و فساد خویش پی ببرند و در نتیجه به سوی تکامل، گام بردارند و به خدا بپیوندند. تحول حال یعنی این که در خویشتنِ خویش دگرگونی ایجاد کنیم و از هواهای نفسانی که انسان را به هلاکت می رساند، دست برداریم. تحویل حال به این است که حبّ دنیا در وجودمان نابود، و به جای آن، حب خدا نهفته شود. تحویل حال به این است که مصلحت جامعه را فدای مصالح خویشتن نکنیم و برای خدا قیام کنیم و بندگان خدا را در سال نو به محبت و برادری دعوت کنیم.
آداب و رسوم ملّی، از دیدگاه اسلام
اسلام در تأیید یا ردّ سنن و آداب و رسوم ملّی و مذهبی اقوام دیگر، دو شرط اساسی را همواره در نظر داشته است:
اولاً: سنت های پذیرفت شده، مبتنی بر خرافات و آیین های شرک آلود و الهی نباشد. ثانیا: موجب وابستگی به بیگانه نشود و استقلال مسلمانان را خدشه دار نکند (مثلاً تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه تا حدود زیادی به این نکته مربوط است). افزون بر این اسلام بر این نکته توجه داشته است که سنت های معقول، جهت گیری شان، معنوی و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالی باشد.
برآورده شدن نیاز
مفضل بن عمر می گوید: امام صادق علیه السلام در ضمن خبری طولانی فرمود: خداوند فرمود: این روز شریف و با ارزش، نزد من روز بزرگی است و قسم خورده ام که کسی در این روز، نیازی از من طلب نکند، مگر آن که برآورده سازم.
نوبهار
نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی
گر چه راهی است پر از بیم ز ما تا برِ دوست رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
اعمال نوروز
روزه گرفتن، نماز خواندن تجدید بیعت با رهبران الهی و به زیارت مؤمنان و علمای دین رفتن، از اعمالی است که مسلمانان در نوروز، به عنوان روز ولایت و روز پیروزی حق و عدالت انجام می دهند.
هدیه نوروزی
ابراهیم کرخی می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره مرد ثروتمندی سئوال کردم که روز مهرگان یا نوروز، مردم به او هدیه می دهند ولی او در عوض آن احسانی نمی کند. امام صادق علیه السلام فرمود: آیا آن ها اهل نمازند؟ گفتم: آری. فرمود: باید هدیه آن ها را بپذیرد و او نیز در مقابل برای آن ها هدیه ای بفرستد.
خصوصیت عید
عید در لغت، شادی مجدد و سروری را گویند که سالیانه تکرار می شود. گفته اند: به روزی که مردم در کنار هم جمع شوند، عید گویند. همچنین عید را به شادمانی فراگیر نیز معنی کرده اند. در هر حال، «خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعی و نشاط و سرزندگی می آفریند و هربار که فرا می رسد، عظمت دین را تجدید می کند».
آداب عید نوروز در کلام معصومان علیه السلام
1ـ امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هنگامی که نوروز آمد، غسل کن و پاکیزه ترین لباس های خود را بپوش و با خوشبوترین عطرها خود را معطر ساز».
2ـ امام ششم علیه السلام فرموده اند: «چه خوب است که در این روز، روزدار باشی». همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «عیدهای خود را با آهنگ زیبای تکبیر بیارایید».
3ـ امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: «همه شما باید در روز عید زینت و غسل کنید و از دعاهای وارد شده در آن، به قدر توان و فرصت بخوانید... و مبادا کاری کنید که چهره ظاهری شما زیبا و عمل و رفتار شما پست و زشت باشد».
4ـ دید و بازدید؛ حضور در شادی ها و آگاهی از مشکلات دیگران، از دیگر آداب عید نوروز است. همانگونه که در روایت آمده است: «این روز، نوروز است که مردم در آن گرد می آیند و همدیگر را ملاقات می کنند».
سرشت خداجوی خویش را به فراموشی نسپاریم.
بهار که می آید از یکنواختی ها و زندگانی کسالت بار روزمره خویش رها می شویم و به دشت و دمن ره می سپریم، تا از زنده شدن صحرا و دیدن سبزه ها دلشاد شویم و با روحی سرشار از لطافت طبیعت زندگی از سر گیریم. نیک می نگریم که چگونه زمین افسرده حیاتی تازه می یابد ولی افسوس که ما سرشت خداجوی خویش را که سالیان سال است در چنگال دیو شهوت اسیر، و در زیر سم اسب سرکش حب دنیا لگدمال شده است، پاک به فراموشی سپرده ایم و از آن یاد نمی کنیم!
نوروز، پیش از اسلام
با توجه به روایاتی که درباره نوروز رسیده است. معلوم می شود نوروز پیش از اسلام مورد توجه پیامبران الهی بوده است و امور معنوی و حوادث مذهبی مهمی درا ین روز اتفاق افتاده است. ولی همان گونه که با مرور زمان بسیاری از واقعیت ها وارونه و تحریف شده است، نوروز هم به صورت روزی صرفا ملی و باستانی درآمده و شادی و سرور آن نیز در شمار امور مادی صرف گذاشته شده است.
علت شهرت و دوام عید نوروز در میان شیعیان
برترین عید، روزی است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام، و ارکان دین را محکم و استوار کرد و با پیوستن رسالت به امامت، رهبر آینده امت را معرفی فرمود و امیرمومنان، حضرت علی علیه السلام را برفراز منبر امامت نشاند. آن طور که در روایات آمده است و بعضی از علمای بزرگوار فرموده اند، و کتاب «گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله، به روشنی مشخص شده، عید غدیر خم سال دهم هجری شمسی مطابق بوده است بدین مناسبتِ فرخنده و مبارک، عید نوروز همواره رنگ و بوی دینی و مذهبی داشته است.
تفریحات سالم در تعطیلات نوروز
روح آدمی، بر اثر اشتغال به کارهای روزمره، گرفتار خستگی و نیازمند تجدید نشاط و شادابی می شود. تفریح به معنای ایجاد فرح و سرور و انبساط خاطر و شادابی روح و جان است. با این دیدگاه، خیلی از چیزها که نام تفریح دارد، بیش از آن که انبساط روحی بیاورد، کسالت و کدورت خاطر را به دنبال دارد. پس باید به دنبال آن شادابی درونی و حقیقی گشت. قیدِ «سالم» برای تفریحات، چشم انداز دیگری برای تفریحات در برابرمان می گشاید. مسافرت، گشت و گذار در طبیعت و ورزش های مفید از تفریحات سالم است.
صله رحم در تعطیلات نوروزی
پیوندهای خانوادگی و فامیلی، از مستحکم ترین ارتباطات اجتماعی است و چون رشته عاطفه و محبت در آن تنیده شده است، نسبت به روابط دیگر دوام بیشتری دارد. این رابطه ها را باید تقویت کرد، قدر دانست و محکم تر ساخت. تجدید دیدار از عوامل مهمی است که این رشته را قوام و دوام می بخشد. فرهنگ «صله رحم» که از رهنمودهای مهم اجتماعی در اسلام است، روح را شاداب و دل و جان را از چشمه سار عواطف و محبّت ها سیراب می سازد. نداشتن فرصت برای برخی از افراد بهانه ای برای ترک این دستور دینی یا سهل انگاری در آن است. تعطیلات نوروزی، برای «صله رحم» فرصت خوبی است. این ایّام فرصتی است برای آن که جوانان به دیدارهای خانوادگی پردازند روحیه بگیرند، فامیل را بشناسند، از پاداش عظیمی که خداوند برای صله رحم نوید داده است، برخوردار شوند.
تعطیلات نوروزی و زیارت
پناه بردن به زیارتگاه ها و عرض ادب و ارادت به آستان اولیای دین و حجت های خدا و بندگان مقرّب پروردگار، زمینه دیگری در «خودسازی» و «تهذیب نفس» و پاک شدن از آلودگی ها و نیرو گرفتن برای مقابله با وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی است. تعطیلات نوروزی، فرصتی برای تشرّف به اماکن مقدس است. محصول زیارت، تأثیری معنوی است که در زندگی زائران باقی می ماندو قدرت ایمان را می افزاید.
تعطیلات نوروزی و کتابخوانی
عده ای از دانش آموزان و دانشجویان، در ایام درسی فرصت مطالعات جنبی ندارند و به دنبال فرصتی می گردند تا فارغ از دغدغه های کلاس و مدرسه و امتحان به خواندن کتاب های مورد علاقه خود بپردازند. آنان که در ایام نوروز، برنامه مسافرت و صله رحم و زیارت ندارند، می توانند به مطالعه بپردازند. جوانان نباید تعطیلی ها را رایگان از دست بدهند. به قول شاعر:
گهر وقت بدین سادگی از دست مده آخر این درّ گران مایه بهایی دارد
البته آنان با برنامه ریزی مناسب، می توانند هم به دید و بازدید و تفریحات بپردازند و هم کتاب های مورد علاقه خود را مطالعه، و بدین طریق از هدر رفتن سرمایه ارزشمند «وقت» جلوگیری کنند.
تعطیلات نوروزی و مرور درس های گذشتها
در شیوه آموختن، بیش از حجم درس، باید به کیفیت آموختن و فراگیری دقت کرد. در دوره تحصیل، گاهی قسمت هایی از دروس، برای افراد لاینحل باقی می ماند، یا احتیاج به کار بیشتر و بحث و مطالعه و تمرین دارد. تعطیلات، فرصت خوبی است برای بازنگری و مرور درس های گذشته و حلّ بخش هایی که در طول سال تحصیلی، برای محصّل مبهم باقی مانده است. این کار، علاوه بر روشن شدن مسائل دروس پیشین، باعث آمادگی ذهنی برای ادامه درس می شود. خلاصه آنکه به بهانه تعطیلی، نباید ذهن را هم تعطیل کرد، تا آموخته ها ازیاد برود، مرور بر درس های گذشته و حلّ مسائل دشوار و انس با کتاب های درسی، ذهن را برای مراحل بعدی آماده نگه می دارد.
تعطیلات نوروزی و روابط دوستانه
جوان، علاقه مند به گزینش دوست است. ایّام عید نیز فرصتی مناسب برای دیدار دوستان یا نامه نگاری و فرستادن کارت تبریک عید است. دوست خوب، نعمتی است بسیار گرانقدر که باید برای یافتن و حفظ آن تلاش کرد. رعایت ملاک های ارزشی در انتخاب دوست، ضامن استمرار دوستی ها و بهره گیری درست از آن ها است. عاقل و فرزانه کسی است که در روابط دوستانه، معیارهای مکتب و موازین عقل را مراعات کند و از دوستی های غیرمنطقی و بر اساس هوس های جوانی بپرهیزد؛ چرا که ریشه بسیاری از آلودگی های اخلاقی و فروپاشی نظام های خانوادگی، دوستی های ناسالم و روابط نامناسب و هوس ناک است. بهار و عید باستانی نوروز را به دوستانی باید شادباش گفت که سزاوار این «خجسته باد» باشند.
تعطیلات نوروزی و طهارت نفس
ارزش هر شخص به پاکی اندیشه و گفتار و رفتار او و رهایی از نفس امّاره و گناه است توجّه به این نکته، در همه فصول و ایّام لازم است. ولی از آن جا که در ایّام تعطیلی، زمینه بروز بعضی گناهان بیشتر است، دقت و هوشیاری بیشتری می طلبد. باید تفریح کرد، بی آن که به گناه آلوده شد. مسافرت خوب است، به شرط دوری از معصیت و آلودگی. روابط با دوستان کار پسندیده ای است، اما وقتی که به کار خلاف و ضد اخلاق منجر نشود. «ورزش» سودمند است، ولی نباید باعث غفلت از «ارزش» شود. جوانی، فصل مفید و مبارکی است، اما وقتی که به پاکی و قداست سپری شود. دید و بازدیدهای خانوادگی، سنّت نیکو و ارزشمندی است، اما باید مواظب بود تا خدای ناخواسته غیبت و تهتمت «نُقل مجالس» نشود.
بیاییم به حیات ابدی زنده شویم
یاران، فصل طرب از راه رسیده است و ابر و مه و خورشید و فلک همه از بهجت دیدار روی دلدار در شور و شوقند حیف است ما آدمیان که خود را گل سرسبد خلقت می دانیم از آنچه جامد و بیجان و بی شعور می پنداریم، واپس مانیم، به حیات ابدی زنده نشویم و همچنان مردگانی متحرک باقی مانیم و بر غفلت دهشت بار خویش متعصبانه پای فشریم. بیایید پنجره دل های فسرده ای خویش را به سمت دم مسیحایی بهار بگشاییم. شاید احیا شود، به طرب آید و همراه با پایکوبی هستی پای کوبد و دست افشاند. بیایید سخنان پروردگار خویش را ناشنیده نگیریم که پس از ذکر حیات دوباره زمین می فرماید: «این چنین در آخرت از خاک بیرون آورده خواهید شد.» و غفلت زده سخن پیامبر خود را به فراموشی نسپاریم که فرمود: «آن گاه که بهاران در رسید، حیات پس از مرگ را بسیار به یاد آورید».
بهار و درس آموزی از طبیعت
فصل بهار، کلاس معرفت و دوره آموزشی خداشناسی و معادشناسی است. رویشِ دوباره گیاهان پس از خواب عمیق زمستانی، حیات مجدّد طبیعت پس از مرگ و خاموشی، به وجود آمدن طراوت و زندگی بهاری پس از فصل بی حسّی و برگ ریزی درختان، همه با سرانگشت نسیم اعجازگر بهار، پدید می آید. بهاری که خود، زاییده قدرت خدا و تدبیر آفریدگار است. جوانی که به دامن طبیعت قدم می گذارد و از دیدن گل ها و شکوفه ها و سرسبزی و طراوت لذت می برد، درمی یابد که قدرتی عظیم، این حیات مجدّد را به طبیعت بخشیده است. آیا این درسی از معاد نیست؟ بهار و سال نو، پیام دارد. پیام بهار و نوروز، هشداری درباره حیات دوباره انسان ها است. درس خداشناسی و اثبات رستاخیز است.
چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : جعفر خالقي
|